جیمز واتسون کیست؟| کاشف DNA که نبوغش زیر سایه نژادپرستی فراموش شد

رویداد۲۴| جیمز واتسون، کسی که DNA را کشف و مسیر زیستشناسی مدرن را دگرگون کرد، در سن ۹۷ سالگی در نیویورک درگذشت. خبر درگذشت او توسط آزمایشگاه «کولد اسپرینگ هاربر» و پسرش، روفوس، تایید شد. واتسون در سالهای پایانی عمر به دلیل اظهارات نژادپرستانه و جنسیتزده، از جامعه علمی طرد شد. در ادامه گزارش واشنگتون پست درباره این دانشمند مهم قرن بیستم را بخوانید.
آغاز شهرت جیمز واتسون
واتسون در سال ۱۹۵۳ همراه با کریک و با همکاری موریس ویلکینز و روزالین فرانکلین، ساختار DNA را معرفی کرد؛ کشفی که نه تنها زیست شناسی را متحول کرد بلکه پایهگذار انقلاب بیوتکنولوژی شد. او بعدها در دانشگاه هاروارد تدریس کرد و ریاست پروژه ژنوم انسانی در موسسه ملی سلامت آمریکا را برعهده داشت. همچنین نقش مهمی در ارتقای جایگاه آزمایشگاه کولد اسپرینگ هاربر به عنوان یکی از مراکز برجسته تحقیقات ژنتیک ایفا کرد.
کشف DNA راه را برای فناوریهای گستردهای هموار کرد؛ از جمله آزمایشهای ژنتیکی در پزشکی و عدالت کیفری، تولید گیاهان مقاوم به بیماری و خشکسالی، درمانهای نوین باروری و ژندرمانی و توسعه صنعت چند میلیارد دلاری بیوتکنولوژی.

تصویری قدیمی از واتسون جوان
نیمه دیگری از چهره واتسون که جنجال آفرید
با وجود دستاوردهای علمی، واتسون به خاطر صراحت گاه بیرحمانهاش شناخته میشد. کتاب پرفروش او در سال ۱۹۶۸ تحت عنوان «مارپیچ دوگانه»، علاوه بر روایت علمی، شخصیت صریح و بیپردهاش را نمایان کرد. اما همین ویژگی بعدها به نقطه ضعف او بدل شد. او بارها درباره زنان دانشمند، نژاد و هوش، اظهاراتی تحقیرآمیز و بحثبرانگیز ابراز داشت که به برکناریاش از مدیریت کولد اسپرینگ هاربر انجامید.
در سالهای پایانی، واتسون خود را «فردی حذف شده» از جامعه علمی توصیف کرد. حتی مدال نوبل خود را فروخت؛ هر چند خریدار روسی آن را به او بازگرداند. در مستند PBS در سال ۲۰۱۹ نیز حاضر نشد از دیدگاههای جنجالیاش درباره نژادپرستی عقبنشینی کند.
واتسون در سالهای بعد بارها با سخنان بحثبرانگیز درباره نژاد و ژنتیک، خبرساز شد. او در سال ۲۰۰۰ در دانشگاه برکلی اظهار داشت «سیاهپوستان سنگینوزن میل جنسی بیشتری از سفیدپوستان لاغر دارند» و حتی پیشبینی کرد روزی بشر میتواند از نظر ژنتیکی «باهوشتر یا جذابتر» شود. این اظهارات موجی از انتقادها را برانگیخت و به خدشهدار شدن جایگاه علمی او انجامید.
او در کتاب «ژنها، دختران و گاموف» (Genes, Girls, and Gamow) به زندگی پس از کشف مارپیچ دوگانه پرداخت و با روایتهای شخصی درباره همکارانش، بار دیگر خشم جامعه علمی را برانگیخت. او در دهه ۸۰ زندگی همچنان فعال بود و چند بار در هفته تنیس بازی میکرد. حتی درباره تفریح نیز دیدگاههای خاص خود را داشت. در کتاب «از انسانهای حوصلهسربر دوری کن» (Avoid Boring People) نوشت: «هر پژوهشگری که به سراغ گلف برود، به دانشمندی تبدیل میشود که فقط منتظر جمعه است؛ در حالی که باید به جای آن، هیجان پرتحرک زدن توپهای تنیس را تجربه کند.»
زندگی و آغاز کار جیمز واتسون
واتسون در ۲۳ سالگی پس از دریافت دکترای خود، به آزمایشگاه کاوندیش در دانشگاه کمبریج رفت و با فرانسیس کریک هم اتاق شد. این همکاری، شبهای طولانی تحقیق و بحث در آزمایشگاه و میخانههای کمبریج را رقم زد و سرانجام به کشف بزرگ DNA انجامید.
بیشتر بخوانید: آلبرت اینشتن کیست؟
جیمز واتسون، یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان قرن بیستم، میراثی دوگانه بر جای گذاشت؛ از یک سو کشف بنیادی که زیستشناسی و پزشکی را متحول کرد و از سوی دیگر اظهاراتی که اعتبار اجتماعی و علمی او را در سالهای پایانی عمر بهشدت خدشهدار کرد.
آغاز همکاری جیمز واتسون با فرانسیس کریک
واتسون در سال ۱۹۵۱ به آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج پیوست و با فرانسیس کریک هماتاق شد. کریک بعدها در خاطراتش نوشت: «من و جیم بلافاصله با هم جور شدیم؛ بخشی به خاطر شباهتهای فکری و بخشی به خاطر غرور جوانی و بیصبری در برابر تفکر سطحی.» این همکاری، شبهای طولانی تحقیق و بحث در آزمایشگاه و میخانههای کمبریج را رقم زد و سرانجام به کشف بزرگ DNA انجامید.

انگیزه واتسون و کریک برای حل معمای DNA، رقابت با لینوس پاولینگ، دانشمند برجسته موسسه فناوری کالیفرنیا و برنده دو جایزه نوبل بود. پاولینگ در آستانه کشف ساختار DNA قرار داشت، اما به اشتباه مدل «سه مارپیچ» را پیشنهاد کرد. همین رقابت، تلاشهای واتسون و کریک را شدت بخشید و آنان توانستند مدل درست «مارپیچ دوگانه» را معرفی کنند.
جیمز واتسون، یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان قرن بیستم، میراثی دوگانه بر جای گذاشت؛ از یکسو کشف بنیادی که زیستشناسی و پزشکی را متحول کرد، و از سوی دیگر اظهاراتی که اعتبار اجتماعی و علمی او را در سالهای پایانی عمر بهشدت خدشهدار ساخت. همکاری او با فرانسیس کریک در کاوندیش، نقطه آغاز یکی از بزرگترین کشفیات علمی تاریخ بود؛ کشفی که همچنان بر زندگی بشر سایه افکنده است.
جایزه نوبل جیمز واتسون و شهرت جهانی
واتسون در سال ۱۹۶۲ همراه با کریک و ویلکینز جایزه نوبل پزشکی را دریافت کرد. فرانکلین، که نقشی کلیدی داشت، پیشتر درگذشت و به دلیل قوانین نوبل، نامش در فهرست برندگان قرار نگرفت. این کشف، واتسون را به چهرهای مشهور بدل کرد؛ او در مجلات عمومی مانند ووگ نیز معرفی شد و کتاب خاطراتش، مارپیچ دوگانه، با لحنی صریح و جنجالی، ۱۸ هفته در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز باقی ماند.
کتاب واتسون به خاطر روایت بیپردهاش تحسین شد، اما تصویر منفی او از فرانکلین و اظهارات جنسیتزدهاش بعدها انتقادهای گستردهای برانگیخت. او حتی در سالهای بعد گفته بود که خوشحال است که در دهه ۱۹۵۰ زنان کمی در علم حضور داشتند، زیرا ممکن بود به جای DNA به آنها فکر کند! این دیدگاهها، همراه با اظهارات نژادپرستانه، به اعتبار علمی او لطمه زد.

جیمز واتسون در حال توضیح مدل مارپیچ
زندگی شخصی و مسیر علمی جیمز واتسون
واتسون در سال ۱۹۲۸ در شیکاگو و در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. علاقهاش به طبیعت از پرندهنگری با پدرش آغاز شد. در نوجوانی به عنوان «پسر نابغه» در برنامه رادیویی «کوییز کیدز» شرکت کرد و در ۱۵ سالگی وارد دانشگاه شیکاگو شد. کتاب «زندگی چیست؟» نوشته اروین شرودینگر مسیر زندگی او را تغییر داد و او را به سمت ژنتیک کشاند.
واتسون در ۱۹ سالگی فارغالتحصیل شد و سپس دکترای خود را در دانشگاه ایندیانا گرفت. پس از کشف DNA، مدتی در کلتک پژوهش کرد و در سال ۱۹۵۵ به هیات علمی هاروارد پیوست. در ۱۹۶۸، همزمان با ازدواج با الیزابت لوئیس، ریاست آزمایشگاه کولد اسپرینگ هاربر را برعهده گرفت. او دو پسر به نامهای دانکن و روفوس و یک نوه دارد.
واتسون عاشق علم بود و اهداف بزرگی را دنبال میکرد، اما بیپرواییاش بارها همکارانش را آزرده کرد. به گفته مارک پتشنی، زیستشناس مولکولی، «او بسیار بیصبر بود و همیشه میخواست ایدههایش را به دیگران تحمیل کند». میراث واتسون ترکیبی از دستاوردهای علمی عظیم و جنجالهای اجتماعی است؛ کشفی که زندگی بشر را تغییر داد و اظهاراتی که اعتبار او را در سالهای پایانی عمر بهشدت خدشهدار کرد.
اصرار واتسون باعث شد زیستشناسان مولکولی در هاروارد بخش مستقلی تشکیل دهند. او بعدها در مقام ریاست پروژه ژنوم انسانی در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نیز با برناردین هیلی، رییس وقت موسسه ملی سلامت آمریکا، بر سر موضوع ثبت اختراع ژنها اختلاف پیدا کرد. واتسون بهشدت مخالف ثبت ژنها بود و همین اختلاف موجب استعفایش در سال ۱۹۹۴ و بازگشت به آزمایشگاه کولد اسپرینگ هاربر شد.
واتسون شخصیتی بود که علم و جنجال را در کنار هم پیش برد؛ از یکسو با کشف DNA و مدیریت پروژه ژنوم انسانی در تاریخ علم ماندگار شد و از سوی دیگر با اظهارات تند و بیپردهاش، بارها همکاران و جامعه علمی را علیه خود برانگیخت. او نمونهای از دانشمندی است که دستاوردهای بزرگ و حاشیههای پررنگ، همزمان نامش را جاودانه و پرچالش کردهاند.


